فلسفه ابوریحانبیرونینامآوری بیرونی در شاخههای مختلف علم از قبیل ریاضیات ، نجوم ، جغرافیا ، و همچنین غلبه فلسفه مشائی کندی ، فارابی و ابن سینا از یک سو و سنت فلسفی سهروردی و عرفان از دیگر سو، موجب غفلت از مقام وی در فلسفه شده است، [۱]
ذبیح الله صفا، احوال و آثار ابوریحان بیرونی، ج۱، ص۱۶۲ـ۱۶۳، تهران ۱۳۵۲ ش.
[۲]
عبدالجواد فلاطوری، «اندیشه فلسفی بیرونی براساس اصل تکامل تدریجی»، ج۱، ص۵۱۱ـ۵۱۲، در یادنامه بیرونی، الف: مجموعه سخنرانیهای فارسی، تهران ۱۳۵۳ ش.
چنانکه حتی شهرزوری [۳]
محمود بن محمود شهرزوری، نزهة الارواح و روضة الافراح فی تاریخ الحکماء و فلاسفة، ج۲، ص۸۶، چاپ خورشید احمد، حیدرآباد دکن ۱۳۹۶/۱۹۷۶.
و بیهقی [۴]
علی بن زید بیهقی، درة الاخبار و لمعة الانوار، ج۱، ص۴۴، ترجمه ناصرالدین بن عمدة الملک منتجب الدین منشی یزدی، از متن عربی تتمة صوان الحکمه، تهران ۱۳۱۸ ش.
وی را از این حیث قابل توجه ندانستهاند.اما شواهد موجود از آثار وی آشکار میسازد که بیرونی در این شاخه از معرفت نیز جای گاه در خور توجهی دارد. فهرست مندرجات۲ - توجه بیرونی به نحلههای فکری ۳ - آگاهی بیرونی از فلسفه یونانی ۴ - توجه بیرونی به حکمت ایرانی ۵ - نقد فلسفه یونانی ۶ - روشهای علمی بیرونی ۷ - ایرادها به طبیعیات ارسطویی ۸ - رابطه بیرونی با فلسفه مشائی ۹ - نظرات فلسفی بیرونی ۹.۱ - ماهیت زمان و ادوار تاریخ ۹.۲ - حدوث عالم و خلق از عدم ۹.۳ - خلیفة اللهی انسان ۹.۴ - طبیعت ۱۰ - نظر بیرونی درباره هندسه ۱۱ - نظرات بیرونی درباره حکمت عملی ۱۲ - آثار فلسفی بیرونی ۱۲.۱ - ده مسئله ۱۲.۲ - الاسئلة و الاجوبة ۱۲.۳ - آثار دیگر ۱۳ - فهرست منابع ۱۴ - پانویس ۱۵ - منبع ۱ - جایگاه فلسفی بیرونیاز میان آثار برجا مانده ابوریحان بیرونی میتوان دریافت که مانند ابن سینا دارای نظام فکری و فلسفی نبوده، اما صاحب اندیشه مستقلی بوده و از مکتب فلسفی خاصیّ پیروی نکرده است. ۲ - توجه بیرونی به نحلههای فکریاو به نحلههای مختلف فکری از یونان تا هند توجه و در آرای آنان تأمّل کرده است و حتی گاهی به مقایسه آنها با یکدیگر پرداخته است، بی آنکه مدافع جانب خاصی باشد. از این جهت او را در زمینه تاریخ فلسفه و فلسفه تطبیقی ، استادی ماهر دانستهاند. [۵]
ذبیح الله صفا، احوال و آثار ابوریحان بیرونی، ج۱، ص۱۶۳ـ۱۶۴، تهران ۱۳۵۲ ش.
[۶]
جعفر سجادی، «ابوریحان دانشمند ایرانی و بزرگترین نابغه جهان»، ج۱، ص۳۴۲، در بررسیهایی درباره ابوریحان بیرونی بمناسبت هزاره ولادت او، تهران ۱۳۵۲ ش.
[۷]
بخش فلسفه، ابوریحان بیرونی، کتاب البیرونی فی تحقیق ماللهند، حیدرآباد دکن ۱۳۷۷/۱۹۵۸.
۳ - آگاهی بیرونی از فلسفه یونانیدر تحقیق ما للهند [۸]
ابوریحان بیرونی، کتاب البیرونی فی تحقیق ماللهند، ج۱، ص۲۴، حیدرآباد دکن ۱۳۷۷/۱۹۵۸.
[۹]
ابوریحان بیرونی، کتاب البیرونی فی تحقیق ماللهند، ج۱، ص۲۶، حیدرآباد دکن ۱۳۷۷/۱۹۵۸.
[۱۰]
ابوریحان بیرونی، کتاب البیرونی فی تحقیق ماللهند، ج۱، ص۳۰، حیدرآباد دکن ۱۳۷۷/۱۹۵۸.
[۱۱]
ابوریحان بیرونی، کتاب البیرونی فی تحقیق ماللهند، ج۱، ص۳۲، حیدرآباد دکن ۱۳۷۷/۱۹۵۸.
[۱۲]
ابوریحان بیرونی، کتاب البیرونی فی تحقیق ماللهند، ج۱، ص۴۳، حیدرآباد دکن ۱۳۷۷/۱۹۵۸.
[۱۳]
ابوریحان بیرونی، کتاب البیرونی فی تحقیق ماللهند، ج۱، ص۶۴، حیدرآباد دکن ۱۳۷۷/۱۹۵۸.
[۱۴]
ابوریحان بیرونی، کتاب البیرونی فی تحقیق ماللهند، ج۱، ص۹۵، حیدرآباد دکن ۱۳۷۷/۱۹۵۸.
[۱۵]
ابوریحان بیرونی، کتاب البیرونی فی تحقیق ماللهند، ج۱، ص۳۱۸، حیدرآباد دکن ۱۳۷۷/۱۹۵۸.
شواهد بسیاری حاکی از آگاهی وی از فلسفه یونانی به ویژه افلاطون و نیز آمونیوس، فیلسوف اسکندرانی، وجود دارد، چنانکه از طیمائوس، فاذن (= فایدون/ فیدون)، و نوامیسِ افلاطون مطالب بسیاری نقل کرده است. [۱۶]
حسین ضیائی، «بیرونی و رسالة أمونیوس به نام: اختلاف الاقاویل فی المبادی»، ج۱، ص۱۸۵ـ۱۹۶، در یادنامه بیرونی، الف: مجموعه سخنرانیهای فارسی، تهران ۱۳۵۳ ش.
۴ - توجه بیرونی به حکمت ایرانیبیرونی همچنین از طریق آثار مانی، محمد بن زکریای رازی و ابوالعباس ایرانشهری (از مروّجان حکمت ایران قدیم در اواخر قرن سوم) از حکمت ایرانی توشه برگرفته است. [۱۷]
ذبیح الله صفا، احوال و آثار ابوریحان بیرونی، ج۱، ص۱۶۶، تهران ۱۳۵۲ ش.
۵ - نقد فلسفه یونانیبه نظر بدوی فلسفه یونانی که ابوریحان به آن رجوع میکند آمیزهای از حکمت رواقی و فلسفه نوافلاطونی است. از نوشتههای بیرونی در زمینه حکمت و فلسفه بر میآید که به آثار هرمسی محمد بن زکریای رازی و دیگران علاقه داشته و در عین پایبندی کامل به اصول دین ، کوشش میکرده است آنچه را که از دانش پیشینیان مطابق و هماهنگ با روح اسلامی باشد فرا گیرد [۱۸]
حسین نصر، نظر متفکران اسلامی درباره طبیعت، ج۱، ص۲۴۶، تهران ۱۳۷۷ ش.
(برای انتقاد او از رازی به این منبع رجوع کنید [۱۹]
ابوریحان بیرونی، تحریر استخراج الاوتار، ج۱، ص۵۷، چاپ ابوالقاسم قربانی، تهران ۱۳۵۵ ش.
)، چنانکه در مسئله حدوث و قدم عالم ، نظریه قدم عالم را از سخیفترین عقاید ارسطوییان دانسته و آن را از هر حیث با نظر اسلام در این باب مغایر شمرده و کوشیده است که برای حدوث و مخلوق بودن جهان، دلایلی عقلی و نقلی فراهم آورد؛ به همین دلیل از انتقاد یحیی نحوی به ارسطو (در واقع به برقلس) در این باب، حمایت و پیروی کرده است. [۲۰]
ابوریحان بیرونی و ابن سینا، ابوریحان بیرونی و ابن سینا: الاسئلة و الاجوبة، ج۱، ص۵۱ـ۵۲، چاپ حسین نصر و مهدی محقق، تهران ۱۳۵۲ ش.
[۲۱]
ابوریحان بیرونی، کتاب تحدید نهایات الاماکن لتصحیح مسافات المساکن، ص ۱۶ـ۱۸، ترجمه احمد آرام، تهران ۱۳۵۲ ش.
[۲۲]
ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۵۱۷، چاپ ناهد عباس عثمان، دوحه ۱۹۸۵.
[۲۳]
ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۵۲۰، چاپ ناهد عباس عثمان، دوحه ۱۹۸۵.
۶ - روشهای علمی بیرونیبیرونی در علوم مختلف به مقتضای هر علمی روشهای مختلفی به کار میگرفت، گاه به ضرورت از استقراء مدد میجست و گاه از مشاهده ، تجربه یا قیاس استفاده میکرد. در برخی علوم حتی به حدس و شهود عقلانی متوسل میشد. او هرگز از شیوههای تجربی در قلمرو دین یا علوم انسانی استفاده نمیکرد. بیرونی در آن بخش از علوم طبیعی که به عالم کثرت و کمیت مربوط میشود، نه تنها از مشاهده و تجربه بلکه از اندازهگیری نیز استفاده میکرد، بی آنکه این روش را در همه مراحل و مراتب جهان مؤثر و مجاز بداند. ازینرو بسیاری از محققان این جنبه فعالیتهای علمی بیرونی را ستودهاند، زیرا همین روش است که در علوم طبیعی بعد از تجدید حیات فرهنگی ( رنسانس ) در اروپا متداول شد. [۲۴]
حسین نصر، نظر متفکران اسلامی درباره طبیعت، ج۱، ص۲۰۲، تهران ۱۳۷۷ ش.
[۲۵]
حسین نصر، نظر متفکران اسلامی درباره طبیعت، ج۱، ص۲۰۸ـ۲۰۹، تهران ۱۳۷۷ ش.
[۲۶]
حسین نصر، فیلسوفی مستقل الرأی که از هیچگونه مکتب و فرقه یی پیروی نکرد و آزاد اندیشی رابن یان گذاشت، ج۱، ص۴۱، پیام یونسکو، سال ۵، ش ۵۹ (تیر ۱۳۵۳ الف).
بیرونی علاوه بر روشهای مذکور، از مآخذ پیشینیان و کتب آسمانی نیز استفاده میکرده است؛ برای مثال از قرآن ، انجیل ، تورات ، زبور ، نوامیس و دیگر آثار افلاطون، سفر الاسرار مانی، برهان جالینوس ، منشورات بطلمیوس ، کشف المحجوب هجویری ، در تحقیق ما للهند بهره برده است. هر یک از این منابع به نوبه خود برای وی طریقی برای کسب علم درباره بنیان جهان و چگونگی پیدایی آن نیز بوده است. [۲۷]
ابوریحان بیرونی، الاثار الباقیة عن القرون الخالیة، چاپ ادوارد زاخاو، لایپزیگ ۱۹۲۳.
۷ - ایرادها به طبیعیات ارسطویییکی از ویژگیهای بیرونی شکوک و ایرادهای او به طبیعیات ارسطویی است. نقد وی بر فلسفه طبیعی ارسطو را در سؤالهایی که از ابن سینا در این باب کرده میتوان ملاحظه کرد. روش او در این انتقادها، دقت نظر او را در مسائل مربوط به عالم طبیعت و اهمیت تجربه و مشاهده را نزد وی آشکار میسازد. ۸ - رابطه بیرونی با فلسفه مشائیدر بسیاری موارد، بیرونی بر روش استدلالی و جنبه قیاسی فلسفه مشّائی و نه آرای مربوط به طبیعیات و جهان شناسی اشکال کرده است. او آرای ارسطوییان را درباره علوم طبیعی، با توسل به مشاهده پدیدارهای طبیعی و نیز شواهد عقلی و حقایق دینی و کتب آسمانی میسنجیده و درباره آنها داوری میکرده است. با اینکه او در بسیاری از موارد اصول فلسفه طبیعی مشائی را پذیرفته اما در عین حال با روش آن در برخی از مسائل مخالفت کرده است. [۲۸]
حسین نصر، نظر متفکران اسلامی درباره طبیعت، ج۱، ص۲۵۶ـ۲۵۷، تهران ۱۳۷۷ ش.
[۲۹]
ذبیح الله صفا، احوال و آثار ابوریحان بیرونی، ج۱، ص۱۶۸ـ۱۷۳، تهران ۱۳۵۲ ش.
۹ - نظرات فلسفی بیرونی۹.۱ - ماهیت زمان و ادوار تاریخبیرونی در آثار الباقیه، نتیجه مطالعات خود را درباره ماهیت زمان و ادوار تاریخ و منشأ نظمی که در طبیعت مشاهده میشود بیان کرده است. به نظر کوربن بیرونی به فلسفه تاریخ توجه داشته است و این توجه از فحوای برخی آثار بیرونی آشکار میشود. چون وی در مطالعات خود پی برده بود که «بشریت ، در هر دورهای، به فساد و مادیتی فزاینده کشانده میشود تا زمانی که فاجعهای عظیم تمدن را نابود سازد و آنگاه، خداوند پیامبر دیگری را مأمور میکند تا دوره جدیدی در تاریخ ایجاد کند». به نظر کوربن میان این رأی بیرونی و آنچه در حکمت اسماعیلی معاصر او در این باب ابراز میشده رابطه وجود داشته است. سید حسین نصر [۳۰]
حسین نصر، نظر متفکران اسلامی درباره طبیعت، ج۱، ص۱۸۶ـ۱۸۷، تهران ۱۳۷۷ ش.
درباره این نظرگاه بیرونی میگوید که وی با توسل به آثار دورههای گذشته و یا بقایای تمدنهای پیشین، درباره تاریخ ادوار گذشته کسب اطلاع کرده است و هر دورهای از ادوار تاریخ جهان را دارای شرایط معین و مخصوصِ آن دوره دانسته و زمان را یک کمیت بدون تغییر و یکنواخت محسوب نکرده است.۹.۲ - حدوث عالم و خلق از عدمبیرونی به حدوث عالم و خلق از عدم و همچنین به امکان وجود جهانی با طبیعت و خصوصیاتی غیر از جهان موجود قائل بود. [۳۱]
ابوریحان بیرونی و ابن سینا، ابوریحان بیرونی و ابن سینا: الاسئلة و الاجوبة، ج۱، ص۱۹ـ۲۰، چاپ حسین نصر و مهدی محقق، تهران ۱۳۵۲ ش.
[۳۲]
ابوریحان بیرونی، کتاب البیرونی فی تحقیق ماللهند، ج۱، ص۸۱، حیدرآباد دکن ۱۳۷۷/۱۹۵۸.
[۳۳]
حسین نصر، نظر متفکران اسلامی درباره طبیعت، ج۱، ص۱۸۴ـ۱۸۵، تهران ۱۳۷۷ ش.
[۳۴]
حسین نصر، نظر متفکران اسلامی درباره طبیعت، ج۱، ص۲۴۹، تهران ۱۳۷۷ ش.
۹.۳ - خلیفة اللهی انسانبه نظر بیرونی چون انسان خلیفه خداوند است تا زمین را آباد و اداره کند، عالم با نظر به نیازهای او تنظیم و مسخّر او شده است. به علاوه، خداوند انسان را شایسته « تکلیف » کرده و کلام خویش را که متضمّن اوامر و نواهی الهی است، به گوش او رسانده است. [۳۵]
ابوریحان بیرونی، الجماهر فی الجواهر، ج۱، ص۷۶ـ۷۷، چاپ یوسف الهادی، تهران ۱۳۷۴ ش.
۹.۴ - طبیعتنظر بیرونی درباره طبیعت نیز در خور توجه است. او با اشاره به نظم هندسی «شگفت» (هُوَ موضُع التعجّب») در تعداد گلبرگهای هر گل ، این نکته را بیان میکند که این نظم در مواردی بسیار اندک رعایت نشده است تا معلوم شود که طبیعت خود صانع و مدبّر نیست.. [۳۶]
ابوریحان بیرونی، الاثار الباقیة عن القرون الخالیة، ج۱، ص۲۹۸، چاپ ادوارد زاخاو، لایپزیگ ۱۹۲۳.
۱۰ - نظر بیرونی درباره هندسهابوریحان بیرونی در مقدمه تحریر استخراج الاوتار [۳۷]
ابوریحان بیرونی، تحریر استخراج الاوتار، ج۱، ص۵۸، چاپ ابوالقاسم قربانی، تهران ۱۳۵۵ ش.
بر اهمیت دانش هندسه تأکید و بر محمد بن زکریای رازی به سبب اظهار نظرش درباره این علم انتقاد کرده است.به نظر بیرونی، پرداختن جدی به دانش هندسه و ورزیده شدن در آن، روش مناسب برای گذار از سطح علوم طبیعی به سطح علوم الهی ( فلسفی ) و قدرت یافتن بر تعقّل صور مجرّد است. ۱۱ - نظرات بیرونی درباره حکمت عملیبیرونی همچنین از اندیشه و تأمل در مباحث حکمت عملی فرو گذار نکرده است. گرچه اثر مستقلی در این باب از او در دست نیست، اما در بعضی از آثار خود مانند الجماهر فی الجواهر [۳۸]
ابوریحان بیرونی، الجماهر فی الجواهر، ج۱، ص۷۵ـ۱۰۱، چاپ یوسف الهادی، تهران ۱۳۷۴ ش.
بخش نسبتاً مفصلی از مقدمه را به مباحث حکمت عملی اختصاص داده است.۱۲ - آثار فلسفی بیرونیاز متون و نوشتههای فلسفی بیرونی که در آنها مستقلاً به مباحث فلسفی (بنا بر تعریف و تقسیمات قدیم آن) پرداخته باشد چیزی در دست نیست، جز رسالة اسئله و اجوبه که شامل هجده مسئله است. ۱۲.۱ - ده مسئلهده مسئله درباره یکی از مهمترین کتابهای ارسطو به نام السماء و العالم است که ابن سینا به آنها پاسخ داده است. سپس بیرونی درباره پاسخهای ابن سینا سؤالات دیگری مطرح کرده که این بار ابوعبداللّه معصومی ، شاگرد ابن سینا، به بیرونی جواب داده است. [۳۹]
مرتضی مطهری، پرسشهای فلسفی ابوریحان از بوعلی، ج۱، ص۵۵ـ۵۶، در بررسیهایی درباره ابوریحان بیرونی بمناسبت هزاره ولادت او، تهران ۱۳۵۲ ش.
[۴۰]
حسین نصر، گفت و شنود قرن بین بیرونی و ابن سینا، ج۱، ص۲۹، پیام یونسکو، سال ۵، ش ۵۹ (تیر ۱۳۵۳ ب).
۱۲.۲ - الاسئلة و الاجوبةاین رساله با عنوان ابوریحان بیرونی و ابن سینا: الاسئلة و الاجوبة، به مناسبت هزاره ولادت او در ۱۳۵۲ ش چاپ و منتشر شده است. ۱۲.۳ - آثار دیگراز میان آثاری که بیرونی نام آنها را در رساله فهرست [۴۱]
ابوریحان بیرونی، فهرست کتابهای رازی و نامهای کتابهای بیرونی، ج۱، ص۲۶ـ۳۹، تصحیح و ترجمه و تعلیق از مهدی محقق، تهران ۱۳۶۶ ش.
خود ذکر کرده است، سید حسین نصر [۴۲]
حسین نصر، نظر متفکران اسلامی درباره طبیعت، ج۱، ص۱۷۴، تهران ۱۳۷۷ ش.
[۴۳]
حسین نصر، فیلسوفی مستقل الرأی که از هیچگونه مکتب و فرقه یی پیروی نکرد و آزاد اندیشی رابن یان گذاشت، ج۱، ص۳۹، پیام یونسکو، سال ۵، ش ۵۹ (تیر ۱۳۵۳ الف).
آثار ذیل را از جمله نوشتههای فلسفی بیرونی برشمرده است:الشامل فی الموجودات المحسوسة و المعقولة؛ فی التوسط بین ارسطو طالیس و جالینوس فی المحرک الاوّل؛ ریاضة الفکر و العقل؛ مقالة البحث عن الاثار العلویّة؛ مقالة فی صفات اسباب السخونات الموجودة فی العالم و اختلاف فصول السنة؛ داستان قسیم السرور و عین الحیاة؛ داستان اورمزد و مهریار. نصر [۴۴]
حسین نصر، فیلسوفی مستقل الرأی که از هیچگونه مکتب و فرقه یی پیروی نکرد و آزاد اندیشی رابن یان گذاشت، ج۱، ص۳۹، پیام یونسکو، سال ۵، ش ۵۹ (تیر ۱۳۵۳ الف).
دو داستان اخیر را از جمله داستانهای تمثیلی فلسفی دانسته است که به دلیل اهمیت این نوع متون فلسفی ـ داستانی، در میان آثار ابن سینا و سهروردی و دیگران، دارای اهمیت است.البته باید توجه داشت که بیرونی در فهرست، [۴۵]
ابوریحان بیرونی، فهرست کتابهای رازی و نامهای کتابهای بیرونی، ج۱، ص۳۵، تصحیح و ترجمه و تعلیق از مهدی محقق، تهران ۱۳۶۶ ش.
ترجمه این داستانها را به خود نسبت داده است و نام مؤلفان آنها را ذکر نکرده است.۱۳ - فهرست منابع(۱۱۹) ابن ندیم، الفهرست، چاپ ناهد عباس عثمان، دوحه ۱۹۸۵. (۱۲۰) ابوریحان بیرونی، الاثار الباقیة عن القرون الخالیة، چاپ ادوارد زاخاو، لایپزیگ ۱۹۲۳. (۱۲۱) ابوریحان بیرونی، تحریر استخراج الاوتار، چاپ ابوالقاسم قربانی، تهران ۱۳۵۵ ش. (۱۲۲) ابوریحان بیرونی، الجماهر فی الجواهر، چاپ یوسف الهادی، تهران ۱۳۷۴ ش. (۱۲۳) ابوریحان بیرونی، فهرست کتابهای رازی و نامهای کتابهای بیرونی، تصحیح و ترجمه و تعلیق از مهدی محقق، تهران ۱۳۶۶ ش. (۱۲۴) ابوریحان بیرونی، کتاب البیرونی فی تحقیق ماللهند، حیدرآباد دکن ۱۳۷۷/۱۹۵۸. (۱۲۵) ابوریحان بیرونی، کتاب تحدید نهایات الاماکن لتصحیح مسافات المساکن، ترجمه احمد آرام، تهران ۱۳۵۲ ش. (۱۲۶) ابوریحان بیرونی و ابن سینا، ابوریحان بیرونی و ابن سینا: الاسئلة و الاجوبة، چاپ حسین نصر و مهدی محقق، تهران ۱۳۵۲ ش. (۱۲۷) علی بن زید بیهقی، درة الاخبار و لمعة الانوار، ترجمه ناصرالدین بن عمدة الملک منتجب الدین منشی یزدی، از متن عربی تتمة صوان الحکمه، تهران ۱۳۱۸ ش. (۱۲۸) جعفر سجادی، «ابوریحان دانشمند ایرانی و بزرگترین نابغه جهان»، در بررسیهایی درباره ابوریحان بیرونی بمناسبت هزاره ولادت او، تهران ۱۳۵۲ ش. (۱۲۹) محمود بن محمود شهرزوری، نزهة الارواح و روضة الافراح فی تاریخ الحکماء و فلاسفة، چاپ خورشید احمد، حیدرآباد دکن ۱۳۹۶/۱۹۷۶. (۱۳۰) ذبیح الله صفا، احوال و آثار ابوریحان بیرونی، تهران ۱۳۵۲ ش. (۱۳۱) حسین ضیائی، «بیرونی و رسالة أمونیوس به نام: اختلاف الاقاویل فی المبادی»، در یادنامه بیرونی، الف: مجموعه سخنرانیهای فارسی، تهران ۱۳۵۳ ش. (۱۳۲) عبدالجواد فلاطوری، «اندیشه فلسفی بیرونی براساس اصل تکامل تدریجی»، در یادنامه بیرونی، الف: مجموعه سخنرانیهای فارسی، تهران ۱۳۵۳ ش. (۱۳۳) هانری کور بن، تاریخ فلسفه اسلامی، ترجمه جواد طباطبائی، تهران ۱۳۷۳ ش. (۱۳۴) مرتضی مطهری، پرسشهای فلسفی ابوریحان از بوعلی، در بررسیهایی درباره ابوریحان بیرونی بمناسبت هزاره ولادت او، تهران ۱۳۵۲ ش. (۱۳۵) حسین نصر، فیلسوفی مستقل الرأی که از هیچگونه مکتب و فرقه یی پیروی نکرد و آزاد اندیشی رابن یان گذاشت، پیام یونسکو، سال ۵، ش ۵۹ (تیر ۱۳۵۳ الف). (۱۳۶) حسین نصر، گفت و شنود قرن بین بیرونی و ابن سینا، پیام یونسکو، سال ۵، ش ۵۹ (تیر ۱۳۵۳ ب). (۱۳۷) حسین نصر، نظر متفکران اسلامی درباره طبیعت، تهران ۱۳۷۷ ش؛ ۱۴ - پانویس
۱۵ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «فلسفه ابوریحان بیرونی»، شماره۲۴۵۵. |